انواده اول (غلبهی طبع سرد)
این خانواده بدون اطلاع از مزاج سرد فرزندشان و به خاطر ندانستن مزاج غذاها، دائماً با غذاهای سرد تغذیه کردهاند. یک خانواده ایرانی را در نظر بگیرید. صبح که فرزند از خواب بیدار میشود یک چای برای او میریزند درحالیکه طبع چای سرد و خشک است. سپس پنیر را آماده کرده و بهعنوان صبحانه به فرزند میدهند. برای تغذیهی مدرسه هم از همان پنیر، ساندویچ کرده همراه چند عدد خیار سرد و خشک از همان ابتدای صبح تا ظهر بهعنوان تغذیه به فرزند خود میدهند.
ظهر که از مدرسه میآید، مادر غذای موردعلاقهی فرزندش را با تمام عشق و علاقه فراهم میکند. برنج و مرغترش، درحالیکه مزاج مرغ سرد است و برنج هم سرد و خشک است. عصر هم پدر خانواده با خرید بستنی و فالوده به خانه برمیگردد؛ که اینها همه سرد هستند. مادر شب برای شام؛ خوراک سیبزمینی و گوجه درست کرده است. در طول هفته ۹۰ درصد از غذاهایی که از صبح تا شب به این فرزند داده میشود؛ غذاهایی با مزاج سرد و غالباً سرد و خشک هست.
نتیجه
گرچه والدین، از سر محبت این رژیم غذایی را فراهم میکنند اما نتیجه این نحوه غذا خوردن این است که فرزند ازنظر رفتاری بسیار بیحال، کندذهن و خمود است و از جهت جسمی نیز همیشه مریض است، بدنش در مقابل سرما و ویروسها ضعیف شده و بهراحتی سرما میخورد و بهآسانی هم خوب نمیشود. یبوست، وسواس و مانند آن از دیگر مشکلاتی است که گریبان گیر این کودک میشود. والدینی که این خانواده را اداره میکنند نه از مزاج فرزندشان آگاهی داشته (که طبع او سرد و خشک یعنی سودا بوده) و نه از طبع غذاهایی که به فرزند میدادهاند.
خانواده دوم (دارای طبع گرم)
خانواده دیگر، مزاج غذاها را میدانند و بعد از شنیدن ضررهای سردیها، بهصورت مداوم، فرزند را با غذاهای گرم تغذیه میکنند و به دنبال این سوال هستند که چگونه طبع خود و فرزندمان را گرم کنیم غافل از اینکه طبع فرزندشان بسیار گرم بوده است. این خانواده به طب سنتی علاقهمند بوده و سخنرانیهای مختلفی را در این زمینه گوش میدادند. در جلسات طب سنتی اسلامی شنیده بودند غذاهای سرد فراوان به فرزندان خود ندهید چون بیشتر بیماریها از سردی میباشد. ازاینرو یک رژیم غذایی با طبع گرم را برای کودکشان آغاز میکنند.
صبحها، چای پونه دمکرده و صبحانهی آنها اردهشیره یا کره عسل میباشد. ظهر، خورشت فسنجان یا کباب با گوشت گوسفند. شب هم این رژیم غذایی گرم را با تخممرغ محلی و روغنزیتون تکمیل مینمایند.
در اثر استفادهی بلندمدت از غذاهای بسیار گرم، بعد از مدتی این فرزند دچار پرخاشگری شده و انواع بیماریهای پوستی، خارش، اگزما و جوش در بدنش ظاهر میشود. کبد فرزند بسیار گرم شده و همیشه احساس گرما و گرگرفتگی دارد؛ و حال برای درمان فرزندشان به دکتر و داروهای شیمیایی متوسل میشوند.
علت این است که این خانواده از طبع گرم فرزند خود ناآگاه بودند و به خاطر دانش ناقص، اینچنین تصور کرده که همه غذاهای سرد، بد و همه غذاهای گرم، خوب میباشد. لذا در خوراندن غذای گرم به فرزند با طبع گرم خود افراط کرده بودند.
خانواده سوم (غافل از عوامل غیرخوراکی مؤثر بر گرمی طبع)
خانوادهی دیگری در ایران، مطلع از طبع غذاها و آگاه از مزاج فرزند ولی نسبت به تأثیرگذاری طبع غیر خوردنیها ناآگاه میباشند. این خانواده اقدام به یادگیری این دانش سودمند کردهاند و به اهمیت یادگیری طبع انسان و غذاها پی بردهاند. بعد از علم به مزاج غذاها و اطلاع از سردی طبع فرزند خود، اقدام به تغذیهی ۷۰ درصد خوراکیهای گرم و ۳۰ درصد خوراکیهای سرد کردند. اما این خانواده نیز بعد از طی دوره زمانی، نتیجهای نگرفتند! چرا؟
آنها فقط به طبع خوراکیها و انسانها پی برده بودند اما هنوز نمیدانستند که رفتارها، صداها، بوها، رنگها، فلزات، خانهها، لباسها، چهرهها و ساعات شبانهروز (همهی اینها) مزاج دارند. فرزند این خانواده هرروز که از مدرسه برمیگشت در معرض سروصدای زیاد اتومبیل و رفتوآمد وسایل نقلیه بود. درنتیجه تحت تأثیر طبع سرد و خشک صدای اتومبیل قرار داشته است. در مدرسهای که درس میخواند برخوردهای همکلاسیها و مدیر و معلم مناسب نبوده است. این فرزند در مدرسه دعوا میگیرد و تحت تأثیر برخورد توبیخ آمیز معلم و مدیر قرار میگیرد. لذا روزانه چندین رفتار سرد در مدرسه با او میشود. هنگام ورود به منزل، مادر و پدر عموماً جنگودعوا دارند. دائم فرزند را سرزنش و امرونهی میکنند. لذا در منزل تحت تأثیر رفتارهای والدین، سردی مضاعفی به بدنش وارد میشود. در منزل هم طبق معماریهای خانههای آپارتمانی امروزی، دیوارها گچی میباشد که بسیار سرد خشک است.
برخی عوامل غیرخوراکی مؤثر دیگر بر گرمی طبع
مواد شیماییای مثل تینر و وایتکس که بهصورت شایع در بعضی شستشوها استفاده میشود نیز طبعشان سرد است و سردی مضاعفی را بهکل اعضاء خانواده تزریق میکند. ظروفی که در منزل قرار دارد و استفاده میکنند، روی و آلومینیوم هست که همگی سرد هستند. درمجموع مادر این شخص تصور کرده است که با آگاهی به غذاهای گرم، حدود ۷۰ درصد، از غذای او را گرم کرده است ولی غافل از اینکه غذاهای او اعم از خوردنی، شنیداری، پنداری دیداری و بویایی میباشد. ۷۰ درصد از ورودیهای غذای این فرزند سرد بوده و فقط غذای خوردنی او گرم میباشد.
خانواده چهارم (طبع معتدل)
خانوادهای که اطلاعات کافی در مورد مزاج انواع غذاها و ورودیهای بدن انسان اعم از خوراکی و غیرخوراکی دارند، در خوراکیها سردیها را با مصلح گرم و بالعکس و هرکدام را متناسب با مزاج شخص میخورند. طبع فرزند را میدانند، طبع رفتارها، گفتارها، رنگها و مانند آن را هم میدانند. چنین خانوادهای دچار مشکلات کمتری از جهت جسمی و حتی روحی و روانی هستند؛ بنابراین شناخت طبع بسیار مهم بوده و لازمهی هر انسانی این است که طبع خود را بشناسد. طبعها به چهار دستهی اصلی دموی (گرم وتر)، صفراوی (گرم و خشک)، سوداوی (سرد و خشک) و بلغم (سرد وتر) تقسیمبندی میشوند؛ و با استفاده از تست های طبع شناسی میتوانید طبع خود را بشناسید.
حقیقت غذا چیست؟
قبل از اینکه به جستجوی پاسخهایی برای سوال چگونه طبع خود را گرم کنیم برویم، با حقیقت غذا آشنا میشویم. مجموعهی بهرهمندی انسان از جهان طبیعت را غذا مینامیم. اعم ازآنچه میپوشیم، میبلعیم، میبوییم، فکر، حس و لمس میکنیم و آنچه از طریق قلب و دل ادراک میکنیم. چون همهی اینها در شکلگیری طبع دخالت دارند. این انرژی، توان و حرکت از کجا آمده است؟! اینطور نیست که این سه مؤلفه همیشه و فقط از طریق خوردنیها و آشامیدنیها باشد بلکه آنچه میشنویم یا میبینیم نیز غذا هستند.
غذاهای تأثیرگذار بر طبعها، هفت مورد هستند:
- غذای خوراکی
- غذای فکری (پنداری)
- غذای اخلاقی و رفتاری.
- غذای شنیداری
- غذای دیداری
- غذای بویایی
- غذای جذبی
وقتیکه بیماری سراغ شما آمد، سراغ رد پای این هفت غذا را بگیرد و ببیند که ایراد دارد یا نه؟! همهی غذاها را باید چک کرد.